پرچم تبیین و دفاع از دین اسلام که حتی در واقعه پربلای عاشورا سر خم نکرد، بعد از شهادت امام حسین علیه السلام به دست امام سجاد علیه السلام و بانو زینب کبری سلام الله علیها برای همیشه تاریخ در اهتزاز ماند تا خاری به چشمان آنهایی باشد که فروغ اسلام را برنمی تابند.
شهرک صنعتی هرمزگان – خراسان جنوبی، یادداشت، زهرا بهروزیفر: با گذشت هزار و ۴۰۰ سال از واقعه کربلا و با همه تلاشی که سخنوران و تاریخ نویسان و منبریها انجام دادهاند، اما همچنان نقادان بر این طبل میکوبند که اصل ماجرای کربلا و آنچه در روز عاشورا رقم خورده، با برخی بدیهیات ناهمخوان است و شبهه دارد. غرض ورزان بهدنبال تحریف این بزرگترین واقعه تاریخ شیعه، از وجود بیابان بیآب و علف در جوار رود پر آب فرات گرفته تا قطع دو دست بابالحوائج حضرت ابوالفضل العباس (ع) و تیری که گلوی شهید ۶ ماهه صحرای کربلا را هدف گرفت و تا…، همه و همه را دستاویز قرار دادهاند تا کار بزرگ امام حسین علیه الاسلام و یاران باوفایش را زیر سوال ببرند. اما تاریخ، گواهی بر این مطلب است که ائمه هدی علیهمالسلام، هر یک، بسته به شرایط زمان خود در اشاعه فرهنگ ناب اسلام، نهتنها از هیچ تلاشی فروگذار نکردهاند، بلکه در مسیر تبیین اهداف دین مبین اسلام و بایدها و نبایدهای آن، که ایدهآلی جز برقراری عدالت اجتماعی و صلح در بین آحاد افراد جامعه را دنبال نمیکند، از جان خود نیز گذشتهاند. نمونه بارز این قاعده را میتوان در زندگی امام حسین علیهالسلام و درواقعه پرشور کربلا به وضوح مشاهده کرد. امام حسین علیهالسلام که از همان روزهای نخست امامت، بر کوتاه نیامدن در مقابل ظلم و جور بیدادگران پافشاری کرده بود، با ایمان به اینکه در این راه خانواده و خویشان خود را از دست خواهد داد، آرمانهای دین را اولی دانسته و سفری را در پیش گرفت که مهمترین هدفش اثبات حقانیت اسلام بود. تبیین و روشنگریهای امام حسین علیهالسلام درخصوص حقانیت اسلام و ضرورت سپردن خلافت به فردی لایق و متدین، زمانی علنیتر شد که در سال ۶۰ هجری و بعد از مرگ معاویه، مامورانی به اقصی نقاط گسیل داده شدند تا از بزرگان و سران قبایل برای خلافت یزید بیعت بگیرند، امام حسین علیهالسلام اما، موضع خود را با صراحت بر زبان جاری ساخت و مخالف خود با خلافت یزید را اعلام نمود. مخالفت صریح امام حسین علیهالسلام با ظلم در مدینه، در مکه هم ادامه یافت تا آنجا که سیدالشهدا علیهالسلام در قالب علل خروج خود از مدینه، حضور در مکه و ناتمام گذاشتن فریضه حج به تبیین شرایط میپرداخت و به صراحت اعلام میکرد که؛ ”به دنبال اصلاح امت جدم هستم“. امام حسین علیهالسلام در مسیر تحقق این هدف عالی خود، دو تکلیف بزرگ امربهمعروف و نهی از منکر را در دستور کار قرار داده بود، نهی از منکر پرهیز از لبیک گفتن به خلافت یزید و امربهمعروف تن دادن به اصول اسلام و پرهیز از ظلمپذیری، تا آنجا که در نامهای خطاب به سران شیعه در کوفه فرمود: «دانستید که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در حیات خود فرمود: هرکس فرمانروایی ستمگر را ببیند که حرامهای خدا را حلال میشمارد، پیمان خدا را میشکند، برخلاف سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم رفتار میکند، در میان بندگان خدا با گناه و تجاوز رفتار میکند و او با گفتار و کردار خود بر او نشورد، بر خداست که او را در جایگاه آن ستمگر درآورد. بدانید این جماعت به پیروی شیطان چسبیده، اطاعت خدای رحمان را ترک گفته، تباهیها را آشکار ساخته، حدود خداوندی را تعطیل کرده، بیت المال را در انحصار خود درآورده، حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام ساختهاند و من از هرکس دیگر سزاوارترم که بر اینان شوریده، در برابرشان بایستم. نامههای شما بهدستم رسید و فرستادههای شما درآمدند که شما با بیعت خود مرا به دشمن نسپرده، رهایم نمیکنید. اگر بر بیعت خود بمانید، به رشد میرسید…؛ اگر این کار را نکردید و پیمان شکسته، دست از بیعت خود برداشتید، به جانم سوگند از شما این رفتار ناشناخته نیست. شما قبال با پدر و برادر و پسرعمویم مسلم نیز چنین کردید“، و چه تبیینی از این روشنتر که تنها در پاسخ نامهای، همه اصول و آرمانهای دین مبین اسلام به این زیبایی تشریح و تبیین شود؟! سخنان تبیینی و حرکات روشنگرانه حضرت سیدالشهدا علیهالسلام حتی در لحظات بحرانی نبرد و در رستاخیز به خون غلطیدن عزیزانش ادامه یافت، چه آن جا که با وجود همه نیاز، تکلیف از دوش همه برمی دارد تا میدان را راحتتر ترک کنند و چه آن جا که فریضه مهم پرداخت حق الناس را بهعنوان یک تکلیف شرعی مهم متذکر میشود و چه آن جا که در بحبوحه جنگ، همه را به نماز اول وقت فرا میخواند و چه…. پرچم تبیین و دفاع از دین اسلام که حتی در واقعه پربلای عاشورا سر خم نکرد، بعد از شهادت امام حسین علیهالسلام بهدست امام سجاد علیهالسلام و بانو زینب کبری سلام الله علیها برای همیشه تاریخ در اهتزاز ماند تا خاری به چشمان آنهایی باشد که فروغ اسلام را برنمی تابند. پایان پیام/۳۶۳۵